Thursday, October 17, 2002

من معمولا ماهي يكبار تلويزيون نگاه ميكنم ودر مجموع هر وقت كه چشمم به كانالهاي ماهواره اي ايراني مي افتد ، هم به خنده مي افتم و هم حرص ميخورم . گاهي وقايع آنقدر مزخرف و مخ سوراخ كن هستند كه متعجب ميشوم كساني كه روزي 10-12 ساعت وقت عزيز را پاي اين جعبهء جادوئي ميگذرانند ،‌چطور تا به حال خل نشده اند !
بگذريم . چند وقت قبل يك خانم به يكي از اين كانالها زنگ زده بود و با صداي نيمه گريه آلودي ميناليد كه ما مردم ايران بدبختيم ، بيچاره ايم ، يك توپ براي بچه هايمان نميتوانيم بخريم ، يك وعده غذاي سير نميخوريم ، دو سالي يكبار هم لباس نميخريم و .......
حرفهايش كه حدود 20 دقيقه طول كشيد ، آنقدر سوزناك بود كه اشك آدم را در مي آورد . فقط براي من اين سوال ايجاد شد كه اين سركار خانم با اين وضعيت اسف بار زندگيشان ، چرا پول نازنين را صرف خريدن ريسيور و ديش كرده اند و بعد هم دقيقه اي 1200 تومان را به باد داده اند كه با آمريكا تماس بگيرند و اين قصهء دردناك زندگي مردم ايران را با آن آب و تاب تعريف كنند . كاش اين پولها را ميدادند و براي فرزندشان يك توپ ميخريدند ، و يك شكم غذاي سير ميخوردند !

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home