مریم داره نماز میخونه . الان حدود یک ماهی میشه . اون هم به اختیار و خواستهء خودش و بدن هیچ اصراری از جانب من . راستش کم کم داشتم نگران میشدم که چرا مریم دیگه داره یازده سالش میشه و نماز نمیخونه . اما هر بار یاد حرف بابام می افتادم که میگفت تو خونه ای که بزرگترها نماز بخونن , بچه ها هم میخونن . دندون رو جیگر گذاشتم و هیچ اصراری بهش نکردم . و حالا خودش داره میخونه . منظم و دقیق . یادش هم نمیره و تنبلی هم نمیکنه .
خدا رو شکر ...
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home