Thursday, January 09, 2003

همهء عالم وآدم دارن از 11 سپتامبر حرف ميزنن . چه سالگردش باشه و چه نباشه . مرتب در موردش مقاله مينويسن و سخنراني ترتيب ميدن و شعر ميگن و آواز ميخونن . به همهء زبونهاي دنيا . از فارسي گرفته تا انگليسي و ......
من كاملا قبول دارم كه جريان 11 سپتامبر يه فاجعهء بزرگ انساني و يك جنايت فراموش نشدني بوده . ولي مگه تنها فاجعهء دنيا همينه ؟ چرا هيچكس از بچه هاي مظلوم فلسطين كه سالهاست بيگناه به خاك و خون كشيده ميشن حرفي نميزنه ؟ يا لااقل اگر هم حرفش زده ميشه ، در اين بعد اساسي و هميشگي نبوده و نيست .
چرا راه دور بريم ، همين بغل گوش خودمون ، هنوز كسي يادش هست كه در حلبچه چه اتفاقي افتاد ؟ عكسهاش يادتونه ؟ نوزادي كه در آغوش مادرش شير ميخورد و هر دوشون همونطوري بدون فرصت براي هيچ عكس العملي مرده بودن . پدر و پسري كه روي زمين جون داده بودن ، در حاليكه دستهاشونو به طرف هم دراز كرده بودن و تا آخرين توان سعي كرده بودن دست همديگه رو بگيرن ، اما مرگ اونقدر سريع رسيده بود كه فرصت نكرده بودن .
روزهاي موشك بارون تهران يادتونه ؟ در گيشا جشن تولد يه بچه موشك خورد و 22 تا طفل زير 7 سال در يك لحظه رفتن . شايد در لحظه اي كه داشتن با خوشحالي ميرقصيدن يا كادو باز ميكردن يا هيجان شمع فوت كردن توي صورتهاشون ديده ميشد .
يا اصلا از جنگ كه بگذري ، همين الان صدها انسان ، چي دارم ميگم ، ميليونها انسان در دنيا گرسنه ان و بيمارن و دارن تلف ميشن .
واقعا فجايع تاريخ هم ابر قدرتي و جهان سومي دارن واون جناياتي كه در مملكت ابر قدرتها اتفاق مي افته ، تا ابد موندگاره و لزش ياد ميشه . اما انگار جون ضعفا از اونها كمتر مي ارزه و ارزش نداره كه سالها ازش ياد بشه .
بيخود نيست كه ميگن فلاني خونش از ما رنگين تره !

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home