Tuesday, May 04, 2004

چند كيلو توت فرنگي خريده بودم كه مربا درست كنم . تنبلي كردم و بعد از ظهر خوابم برد و كار رو گذاشتم واسهء بعد . وقتي بيدار شدم ، جوجه خهام با خوشحالي دوان دوان اومدن و خبر دادن كه مربا رو درست كردن ! هولكي از جام پريدم . تقريبا مطمئن بودم كه به گاز دست نميزنن . حدسم هم غلط نبود . رفتم ديدم توت فرنگيها رو شستن ، چوبشو گرفتن ، و توي يه كاسه خوب لهش كردن و بهش شكر پاشيدن و گذاشتن توي فريزر !!!
اول عصباني شدم و اومدم دعواشون كنم . بعد دلم نيومد اون همه شوق و ذوقشونو به هم بزنم . طفلكها واقعا فكر ميكردن خيلي كار مهمي انجام دادن . ضمن اينكه محصولشون واقعا بستني خوشمزه اي شده بود . يه خورده شو خورديم و بقيه شو گذاشتم روي گاز و تبديلش كردم به مارمالاد توت فرنگي .
انگار دختركهام دارن بزرگ ميشن . بايد باور كنم .

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home