امروز اين كامپيوتر من قاط زده بود و يه كارهائي ميكرد كارستون !
صبح ديدم هيچ كدوم از برنامه هاي آفيس باز نميشه . يعني باز ميشد ، اما بعد از 10 ثانيه خود به خود بسته ميشد !
اول اومدم آفيس رو آن اينستال كردم و بعد دوباره نصبش كردم ، درست نشد . چون با وورد كار داشتم ، اومدم آفيس 97 نصب كردم ، ديدم شكر خدا مشكلي نداره و باز ميشه . بازش كردم ديدم فارسي نمينويسه ! فارسي نگكار سيستممو دوباره نصب كردم و مشكل حل شد . كارهاي فارسيمو انجام دادم و بعد خواستم يه چيز انگليسي تايپ كنم ، ديدم انگليسي نمينويسه !!! رفتم از كنترل پانل زبان اضافه كنم ، گفت سي دي ويندوز رو بذار . سي دي رو گذاشتم ، كليد سي دي رو خواست ، و من نميتونستم كليد رو اونجا تايپ كنم ، چون فارسي نوشته ميشد ! رفتم توي يه كامپيوتر ديگه كليد رو تايپ كردم وريختم روي ديسكت و اومدم اونجا كپي كردم .
بالاخره كامپيوترم دوباره انگليسي دار شد و يه نفس راحت كشيدم . بعد گفتم براي رفع خستگي و فراموش كردن اين همه دردسر برم چند دقيقه آنلاين بشم . اما اين دفعه اينترنت اكسپلوررم كار نميكرد ! يعني وقتي وصل شدم ، هيچ نوع فعل و انفعال اينترنتي صورت نگرفت . هيچ كدوم از دكمه هاي نوار ابزار و منوها و اينا هم كار نميكرد .
ديگه واقعا كفرم دراومده بود و نزديك بود با مشت بزنم توي صورت اين يار قديمي و بفرستمش به درك . بعد ديدم عصباني شدن اصلا صرف نداره . چون از يه طرف روا نيست كه آدم همدم ديرينه اش رو كتك بزنه ، از طرف ديگه صورت يار اگه بشكنه دستمو ميبره ! ضمن اينكه كلي هم به خرج مي افتم .
خلاصه كلي نازشو كشيدم ، كامپوننتهاش رو دوباره ميزون و مرتب كردم و بعد هم مجبور شدم اينترنت اكسپلوررو دوباره نصب كنم تا بالاخره درست شد .
من از ساعت 8 صبح پاي كامپيوتر بودم و تا بيام اين كارها رو بكنم شده بود نزديك 1 بعد از ظهر . كارم كه تموم شد و با رضايت نفس عميقي كشيدم ، ديدم آفيسم باز نميشه !!!! يعني برگشتيم سر خونهء اول !
ميدونم كه اين ويندور بيچاره بيشتر از ظرفيتش كار كرده و رو به موته ، ولي كي حالشو داره اين همه برنامه رو بريزه رو سي دي يا درايوهاي ديگه و سيستمو فرمت كنه ؟ بعد دوباره اونها رو نصب كنه و ......
از همه مهمتر اينكه من تا حالا ويندوز نصب نكردم و ميترسم نتونم اينكارو بكنم . از قديم گفتن لنگه كفش كهنه در بيابون نعمته . بنابراين فعلا بايد با همين ويندوز ساخت .
Tuesday, January 14, 2003
Previous Posts
- آدمها روي اينترنت دقيقا خود خود خودشون هستن . هر ...
- امروز بعد از مدتها گذارم افتاد به وبلاگ احسان پريم...
- همهء عالم وآدم دارن از 11 سپتامبر حرف ميزنن . چه س...
- واسهء دخترم تخم مرغ شانسي خريده بودم . هيجان انگيز...
- آخ خدا مردم از بيسوادي ! چقدر سخته كه آدم مجبور ب...
- اين دو تا شعر رو هفتهء گذشته در روزنامهء دوچرخه خو...
- يك استراق سمع جالب از گفتگوي دو تا دخترك 4 و 7 سال...
- چند وقت پيش خواهرم خونه اش رو فروخته بود و دنبال خ...
- نشانگر جديد آقا ما هم واسه خودمون کلی تکنولوژيک ش...
- ادبيات پشت كاميون تا حالا دقت كردين كه پشت كاميونه...
Subscribe to
Posts [Atom]
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home