Saturday, October 29, 2005

نصیحتهای مامانی

دخترم , شجاع باش , اما بی مهابا به آب نزن و اول حساب کن که چقدر توان شنا کردن داری . جسور باش , اما گستاخ نباش . اگر شکست خوردی آنرا بپذیر . پذیرش شکست مقدمه ایست برای پیروزی بعدی , و هنگام پیروزی فروتن باش .
دخترم , در شرایط سخت بخاطر داشته باش که خدایی وجود دارد که از من هم مهربانتر است و از رگ گردن به تو نزدیکتر . هر چند بار هم که فراموشش کرده باشی او تو را فراموش نمیکند و هر چقدر هم که او را رنجانده باشی , طاقت اشکت را ندارد و یاریت میکند . فقط کافیست سر بر زانویش بگذاری و بگویی که شرمسار گذشته ای .
دخترم , به آینده امیدوار باش , به گذشته گوشهء چشمی داشته باش تا تجربه ای را دوبار تکرار نکنی و از امروز لذت ببر .
دخترم , عزیزم , جان دلم , تو خود من هستی . اگر تو به آنچه میخواهی برسی , درست مثل این است که خودم به آنچه میخواهم رسیده ام . از تجربه های مامان استفاده کن نازنینم . تو میتوانی هدفت را خودت انتخاب کنی و من هرگز راه خودم را به تو تحمیل نخواهم کرد . اما این راه هر چه که باشد و هر قدر هم که با راه من متفاوت باشد , باز هم مشترکاتی هست که در همهء راهها یکیست . عسلم , تو وقت داری که تمام این راه را به تنهایی طی کنی . اما بگذار با لبخند نظاره ات کنم , نه با نگرانی . به من دل بسپار , نور دیده ام .

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home