Wednesday, May 07, 2003

زن بودن يعني درد و رنج و محروميت براي تمام عمر ، چه از نظر مكانيزم بدني كه 9 ماه بارداري و زايمان رو به عهدهء زن گذاشته ، و چه از لحاظ انواع محروميتها و بهتر بگم ، اسارتهايي كه اجتماع مرد سالار ما به زن تحميل كرده . از حقوق اجتماعي زنها كه همه جا نصف مردهاست ، تا شهادت دادن زن كه نصف مرد محسوب ميشه ، و حتي هيچ به حساب اومدن زن در خانه ، طوري كه اعضاي خانواده هميشه فكر ميكنن كه زن عضو موثري نيست .
با تمام اين حرفها ، اگه قرار بود يكبار ديگه به دنيا بيام و تعيين جنسيتم رو به عهدهء خودم ميذاشتن ، دوباره زن بودن رو انتخاب ميكردم . چرا ؟ خودم هم درست نميدونم . شايد به خاطر مهر و عشق و عاطفه اي كه خداوند در وجود زنها قرار داده و مردان از اون بي بهره هستن ، شايد به دليل اينكه نام مادر رو حاضر نيستم با هيچ لقب ديگه اي عوض كنم ، و شايد هم فقط به خاطر اينكه نميخوام يك مرد باشم ، و گزينهء ديگه اي وجود نداره .
شايد انتخابي بين بد و بدتر !

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home