Thursday, June 08, 2006

تعطیلات آخر هفتهء گذشته رفتیم شمال . توی راه یه جا نگه داشته بودیم که همسر خان آب باطری بخره . یهو یه صدای ترمز وحشتناک اومد و بعدش یه پراید کنار ماشین ما متوقف شد و پشت سرش هم یه آر دی . اول از پراید دو تا خانم چادری پیاده شدن و پادرهاشونو انداختن زمین و دویدن طرف آردی و شروع کردن به دادن فحشهای چارواداری ناموسی و بیناموسی ! پشتش هم دو تا مرد پریدن پایین و یکیشون با مشت زد شیشهء جلوی آر دی رو شکست که من تا اون موقع اصلا فکر نمیکردم با مشت بشه شیشهء ماشینو شکست , و بعد هم یکیشون لقد زد به گلگیر بغلش که قد یه هندونه فرو رفت . بعد هم رفتن در راننده رو وا کردن که بیارنش بیرون که یارو عین برق گاز داد و در رفت . اول فکر کردم تصادف بوده . اما وقتی پراید باقیمونده رو خوب نگاه کردم دیدم نه بابا تصادفی در کار نیست و فقط لاستیکش ترکیده .بعد فکر کردم رانندهء آر دی مرتکب خلاف اخلاقی یا یه چیزی تو این مایه ها شده بوده که اینها اینطوری جوش آوردن . خلاصهء ماجرا که از وسط فحشها و هوارهای سرنشینان مودب پراید فهمیدم این بود که یه مقدار عقبتر رانندهء آر دی داشته با موبایل حرف میزده و ظاهرا یواش میرفته . اینها ازش سبقت گرفتن و در همون حین فحش هم دادن و طرف هم فرمون گرفته طرفشون و اینها یکم منحرف شدن از جاده . بعد تا اونجا گازیدن تا از آر دی سبقت گرفتن و پیچیدن جلوش و چنان ترمز زدن که لاستیکشون ترکیده و بعد هم باقی ماجرا . وقتی حرکت کردیم یه مقدار جلوتر آر دیه رو دیدیم که یه ماشین پلیس گیر آورده بود و داشت باهاش حرف میزد . احتمالا شکایت داشته . خلاصه کم مونده بود در عرض سی ثانیه بخاطر یه انحراف فرمون , آدم هم بکشن !

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home