ديشب دلم واسه بابام يه ذره شده بود . خدا رحمتش كنه ، واقعا پدر خوبي بود و من باهاش احساس راحتي ميكردم . واسه همين هم با اينكه 4 سال از رفتنش ميگذره ، هنوز هم براش دلتنگ ميشم . گاهي دلم ميخواد پيداش كنم و سرمو بذارم روي سينه اش و دستامو بندازم گردنش و اون برام حرف بزنه و با موهام بازي كنه .
خلاصه ديشب رفتم خونهء مامانم و شروع كردم به وررفتن با خرت و پرتهاي بابام كه توي يه كارتون بودن . يه دفتر يادداشت پيدا كردم كه چيز جالبي بود . بابام سال 55 و 56 توي مشهد يه ساختمون ساخته بود و همهء مخارج ساختمون رو توي اين دفتر نوشته بود . بعضي از ارقامش واقعا جالب بود . فكر كنم شما هم بدتون نياد بدونين :
دستمزد عمله روزي 35 تومان
دستمزد بنا روزي 120 تومان
بيمهء يكسالهء 14 نفر كارگر ساختماني 2814 تومان
بيل هر عدد 25 تومان
سيمان هر پاكت 14 تومان
آجر فشاري 10000 عدد 1300 تومان
تينر روغني هر عدد 9 تومان
دستگيرهء كمد هر عدد 3 تومان
كاشي ايرانا 220 متر 15000 تومان
جلوي اين آخري توي پرانتز نوشته ( چك در وجه آقاي سپهري ) . يعني اون موقعها 15000 تومن اونقدر پول زيادي بوده كه كسي اونو حمل نميكرده و بابتش چك ميدادن ! جالبه ، نه ؟
Thursday, January 30, 2003
Previous Posts
- اندر فوايد روزنامه : البته واضح و آشكار است كه رو...
- چه باروني ! هواي شمال اومده اينجا ! يادش به خير او...
- اون وقتها كه ما بچه بوديم خوراكيهامون فقط پفك بود ...
- امروز بارون مياد ، و هر وقت بارون مياد چقدر دلم آر...
- همه ميگويند : برايت خواهم مرد ، شبي خودم را عا...
- بعضي ازروزها صبح كه از خواب بيدار ميشم يه حالي دا...
- از عادات بزرگان (2) : باز هم از برنارد شاو : يكروز...
- از عادات بزرگان (1) : در زمان كودكي برنارد شاو ، ...
- يكي بود يكي نبود يه دختر كوچولوي 5 ساله بود كه كنا...
- من امروز دلم گرفته . هوا سرد و غبار آلوده و شوفاژ ...
Subscribe to
Posts [Atom]
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home