Tuesday, March 01, 2005

جینی !

داشتم یکی از آهنگهای قدیمی گروه black cats رو گوش میکردم . داستانش اینه که یه مردی یه جن داشته از اینهایی که توی شیشه زندگی میکنن و اسمش جینی بوده :
شب که میشد تو بطری
لب تختخواب بالای سرم بود
صبح که میشد جینی بخار میشد
از شیشه یرون می اومد و دست به کار میشد
صبحونهء منو تو سینی می آورد و توی تخت روی پام میذاشتش
دمپاییهای منو جفت جفت میکرد و لب تخت جلو پام میذاشتش
میگفت سرور من تویی تاج سرم تو
اگه چیزی تو میخوای نگو نمیخوام
کنیز تو میاره بگو چی میخوای
هر چی تو دلت میخواد بگو فقط بگو
نکنه که تو ز من برنجی
.......
دارم فکر میکنم که همهء آقایون یا حداقل آقایون ایرانی که من میشناسم فقط یه جینی لازم دارن , نه همسر !